بیشتر اوقات، هنگامیکه درباره اهداف بازاریابی صحبت میشود، افراد از اصطلاحات استراتژی و تاکتیک بهجای یکدیگر استفاده میکنند. میتوان گفت از نظر بسیاری از مردم، این دو کلمه با یکدیگر مترادف هستند اما در واقع، این دو کلمه با یکدیگر تفاوت زیادی دارند؛ بهخصوص در حوزه بازاریابی. در واقع استراتژیها جهتگیری به سمت اهدافی است که شما میخواهید به آن برسید؛ اما تاکتیکها اقداماتی هستند که در راستای حمایت از استراتژی برای رسیدن به هدف استراتژی انجام میشوند. به بیان سادهتر، استراتژی، برنامهای است که برای رسیدن به یک هدف استفاده میشود اما تاکتیک، نحوه اجرای برنامه را به شما نشان میدهد ، در ادامه با مجله اینترنتی روژال همراه باشید .
مقدمهای بر اهمیت بازاریابی
آگاهسازی از برند یعنی ارائه روشی که مخاطبان شما بهوسیله آن، با برندتان آشنا شوند. ویژگیهایی مانند نام، لوگو یا هر چیز دیگری مانند محصولات و خدماتی که ارائه میدهید با آگاهی از برند در ارتباط است و میتواند باعث تأثیرگذاری بر مخاطبان شما شود؛ مخصوصاً هنگامیکه تازه برند خود را تأسیس کردهاید و کسی با برند شما آشنایی ندارد، بازاریابی میتواند تأثیر بسیار زیادی در شناخت برند شما در بازار و کسب سهم بازار داشته باشد.
بازاریابی، اقدامی است که یک برند برای آگاهی و جلب توجه مخاطبان انجام میدهد و شامل مراحلی است که میتواند بر تصمیم خرید مشتریان تأثیر بگذارد. هنگامیکه شما قصد دارید یک برنامه بازاریابی ایجاد کنید، استراتژیها باید اولویت شما باشند زیرا باعث رشد کسب و کار شما نسبت به دیگر رقبا میشوند؛ البته به یاد داشته باشید که این یک هدف کوتاهمدت نیست و یکروزه بهدست نمیآید، بلکه یک هدف بلندمدت محسوب میشود. پس از استراتژی، حالا نوبت برنامهریزی تاکتیکی است. تاکتیکها اقداماتی هستند که باعث پیشرفت موقعیت رقابتی شما میشوند. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که استراتژیهای بازاریابی، یک مفهوم هستند اما تاکتیکها در واقع یک عمل هستند. در ادامه قرار است درباره تفاوت استراتژی و تاکتیکها بیشتر صحبت کنیم.
استراتژی بازاریابی چیست؟
برای اینکه شما بتوانید در بازاریابی با دیگران رقابت کنید، ابتدا باید درک درستی از نیازها و عادات خرید مشتریان خود داشته باشید؛ همچنین برای تصمیمگیری درباره اهداف کسب و کار خود باید اطلاعات زیادی درباره جایگاه برند و صنعت خود داشته باشید. هنگامیکه این اطلاعات را بهدست آوردید، باید برای رسیدن به اهداف خود، یک استراتژی ایجاد کنید. در واقع برنامهریزی استراتژیک شامل تهدیدها و فرصتهای موجود در صنعت شما است. نکته دیگری که باید به آن توجه کنید این است که نقاط ضعف و قوت صنعت خود را شناسایی کنید و ببینید که آیا توانایی مقابله با تهدیدها و رفع ضعفهای خود را دارید یا خیر. استراتژی بازاریابی شما نباید همه مشکلات را در یکزمان حل کند، بلکه به تدریج باید این کار را انجام بدهد. بازاریابی استراتژی، اهداف بلندمدت صنعت شما را در نظر میگیرد. اهدافی مانند درک نیازهای مشتری، گسترش کسب و کار، ایجاد یک برند جدید و… جزء اهداف بلندمدت شما محسوب میشوند. اهداف، باید ابتدا بخش مالی شما را تحلیل کنند تا ببینند آیا شما بودجه کافی برای رسیدن به اهداف خود را دارید یا خیر.
تاکتیک بازاریابی چیست؟
همانطور که گفته شد، استراتژیهای بازاریابی به اهداف شرکت نگاه میکنند، اما تاکتیکها بیشتر بر روی جزئیات رسیدن به آن اهداف تمرکز میکنند. هنگامیکه شما یک استراتژی دارید، میتوانید با کمک آن، تاکتیکهای مورد نظر خود را برای رسیدن به اهدافی که تعیین کردهاید بهکار گیرید. تاکتیکهای بازاریابی میتوانند به استراتژیها کمک کنند؛ برای مثال تاکتیکها میتوانند به استراتژیهای بازاریابی شما که شامل شناخت مشتریان است کمک کنند. وقتی نسبت به مشخصات دموگرافیک مخاطبان هدف خود شناخت کافی داشته باشید میتوانید بهترین و موثرترین کانالهای بازاریابی را مشخص کنید و از رسانههای مناسب، برای تاثیرگذاری بیشتر استفاده کنید.
شما با شناخت دقیق مشتریان خود و نیازهای آنها و تکمیل آن در قالب پرسونای مشتری، میتوانید راههای بسیار مؤثری برای بازاریابی خود به وجود بیاورید و سپس تبلیغات خود را در این مسیر انجام دهید. تاکتیکهای بازاریابی اغلب شامل مواردی مانند طراحی وبسایت، جذب لید، ایجاد تبلیغ، پیگیری تبلیغات، فروش و یا سایر کارهایی است که از اجرای صحیح استراتژیهای شما پشتیبانی میکند. همانطور که متوجه شدید، استراتژی و تاکتیک کاملاً به یکدیگر وابسته هستند و همسو با یکدیگر حرکت میکنند. هر برنامه بازاریابی با یک استراتژی شروع میشود و سپس، از تاکتیکهای جرئیتر استفاده میکند. در واقع، بازاریابی شما به استراتژی و تاکتیک در کنار یکدیگر نیاز دارد.
استراتژی، مسیر را مشخص میکند و تاکتیک، نحوه رسیدن به مقصد
تفاوت بین استراتژی و تاکتیک بازاریابی چیست؟
یکی از متداولترین سؤالاتی که ممکن است برای شما پیش بیاید این است که تفاوت بین استراتژی و تاکتیک چیست؟ پاسخ دادن به این سؤال بسیار مهم است زیرا همانطور که گفته شد، بسیاری از کسب و کارها برای شرکت خود استراتژی و برنامه بازاریابی مشخصی ندارند؛ بنابراین احتمال شکست خوردن آنها وجود دارد. در ادامه میخواهیم ویژگیهایی که باعث میشود استراتژی و تاکتیک از یکدیگر متمایز شوند را به شما بگوییم.
استراتژی، مزیت رقابتی را تعریف میکند
میتوانید از استراتژی بهعنوان دریچهای برای رقابت با رقبایتان استفاده کنید. اگر شما به دنبال یک استراتژی مؤثر برای بازاریابی خود هستید و میخواهید مشتریان زیادی جذب کنید، میتوانید از یک مشاور حرفهای استفاده کنید و برنامهریزی استراتژیک خود را شروع کنید. روش دیگر این است که مشکلات خود را شناسایی کنید و سپس راهحلهای مناسبی برای مشکلات خود پیدا کنید. سان تزو، نویسنده کتاب هنر جنگ، تفاوت و اهمیت تاکتیک و استراتژی را به شکل خوبی بیان کرده است:
استراتژی بدون تاکتیک، آهستهترین مسیر به سمت پیروزی است. تاکتیک بدون استراتژی، سر و صدای قبل از شکست است.
استراتژی، جایگاه برند را تعریف میکند
هنگامیکه رفتارها، ویژگیها و نیازهای مخاطبان را شناسایی کردید، سپس استراتژی خود را بر این مبنا تعریف کنید که چگونه میتوانید نسبت به دیگر رقبای خود، به برتری برسید و چگونه باید برند خود را در میان مخاطبان تعریف کنید.
استراتژی، اولویت تخصیص منابع را مشخص میکند
هر کسب و کاری که آغاز میکنید، نیاز به بودجه، زمان و افراد دارد. بنابراین بخش بزرگی از استراتژیای که ایجاد میکنید باید این منابع گفته شده را برای تأثیرگذاری هر چه بیشتر در بازاریابی، بهکار بگیرد اما قطعاً شما هم مانند بسیاری از کسب و کارهای دیگر، با محدودیت بودجه مواجه هستید، بههمین دلیل باید بتوانید در استراتژی خود، اولویتبندی بودجه هر بخش را بهطور واضح، مشخص کنید.
شما باید نوعی از استراتژی را به کار بگیرید که بتواند با توجه به منابع موجود، تأثیر زیادی بر بازاریابی شما بگذارد. بسیاری از استراتژیها ممکن است شکست بخورند زیرا نتوانستهاند تمام منابع موجود خود را به شکل مناسبی، هدف قرار دهند. در واقع یک استراتژی موفق، استراتژیای است که بهطور واضح مشخص میکند که شرکت شما چه هدفی دارد و قرار است چه کارهایی انجام دهد و از انجام چه کارهایی خودداری کند. این یعنی باید مشخص شود که در چه بخشهایی و به چه میزان، بودجه مصرف خواهد شد.
استراتژی، چشماندازی بلندمدت را تعیین میکند
برای موفقیت در بازاریابی خود، شما احتیاج دارید تا اهداف مورد نظر خود را تعیین کنید و روی آنها کار کنید. هنگامیکه هیچ استراتژیای نداشته باشید و فقط روی تاکتیکها تمرکز کنید، به کار نگرفتن اهدافی مشخص، میتواند یک مشکل بزرگ برای شما و ارتباطات درونسازمانیتان باشد. بهجزء این مسئله، شما باید یک ایده و هدف برای آینده خود داشته باشید تا بتوانید مسیر و اهداف خود را با افرادی که در کسب و کار شما مشغول به فعالیت هستند، در میان بگذارید. در واقع استراتژیای که برای خود در نظر میگیرید باید بتواند اهداف و چشماندازهای بلندمدت شما را بهدرستی تعیین کند.
استراتژی، اهداف بلندمدت را تعیین میکند
بهطور کلی تاکتیکها باید از مسیر کلی کسب و کار حمایت کنند. یکی از راههایی که میتوانید متوجه شوید که آیا تاکتیکها به اهداف استراتژیک شما کمک میکنند یا نه، این است که اهداف خود را با استراتژیهای شرکت پیوند دهید. این کار، راهی مؤثر است تا شما متوجه شوید که آیا سرمایهگذاریهای استراتژیک توانسته بازده مورد نظر شما را بهدست بیاورد یا خیر.
استراتژی، مخاطبان و محصولات دارای اولویت را تعریف میکند
تاکتیکها معمولاً راه مناسبی برای برقراری ارتباط با مخاطبان هستند اما به شما نمیگویند که کدام مخاطب یا کدام محصول، برای تمرکز شما مناسبتر است. یکی از ترفندهای کلیدی مهم برای کسب و کارهای بزرگ، استفاده از ماتریس BCG است که شما با استفاده از آن میتوانید محصولات سبد خود را بررسی و اولویتبندی کنید. یکی دیگر از بخشهای کلیدی مدل STP، شامل تعریف مخاطبان و مشتریان و همچنین نحوه برقراری ارتباط با آنها است که میتواند برای بازاریابی شما بسیار مؤثر باشد.
استراتژی، نحوه جذب مخاطب را مشخص میکند
از روشهای تاکتیکی، میتوان برندسازی و جلب توجه مخاطبان را نام برد اما در کنار آن باید به سطح استراتژیک برندینگ نیز توجه کنید. زیرا استراتژی مشخص میکند که چگونه یک برند میتواند از طریق پیام و لحن برند، مخاطبان را جذب کند. به شما توصیه میشود که برای برنامهریزی استراتژی خود از چارچوب RACE استفاده کنید.
استراتژی، یک نقشه راه بلندمدت برای سرمایهگذاری در فناوری و سایر سرمایهگذاریهای عمده تعریف میکند.
در بازاریابی باید تلاش کنید تا دادهها و فناوریها را بهطور همزمان در هنگام استفاده از تاکتیکها بهکار بگیرید. یعنی باید تاکتیکها را از طریق ابزارهای بهینهسازی، در دسترس قرار دهید تا بتوانید نتایج دلخواه خود را از تاکتیکهایی که استفاده میکنید، بهدست آورید. برای اینکه چنین هدفی محقق شود، به فناوریهای بازاریابی احتیاج دارید. در حال حاضر با پیشرفت تکنولوژی، بسیاری از شرکتها در حال اجرای طرحهایی هستند تا بتوانند از فناوری بازاریابی برای ارتقاء فرآیندهای خود و درک مشتریان استفاده کنند؛ بنابراین بسیاری از افراد در هوش مصنوعی، یادگیری الکترونیکی، تجربه دیجیتال، اتوماسیون بازاریابی و… سرمایهگذاری میکنند که اغلب هزینه زیاد به همراه پیچیدگیهای سرمایهگذاری دارند.
استراتژی به هدایت فعالیتها کمک میکند
یک استراتژی بازاریابی باید بتواند به کسب و کارها، قدرت کنترل تاکتیکها را بدهد؛ بنابراین شما باید مطمئن شوید که یک فرایند نظارتی بر اقدامات تاکتیکی خود دارید. این نکته به این دلیل مهم است که هنگامیکه تاکتیکها با استراتژیها همجهت هستند، میتوانند در مسیر درست برای رسیدن به اهداف شما قرار بگیرند.
سخن پایانی
در پایان، این نکته را به خاطر داشته باشید که یک استراتژی عالی برای موفقیت، به تاکتیکهای قوی نیاز ندارد بلکه اگر ایده شما بهاندازه کافی مناسب باشد میتوانید با اجرای یک تاکتیک متوسط هم اهداف خود را محقق کنید؛ اما بهترین تاکتیکها هم نمیتوانند یک استراتژی ضعیف را به هدف برسانند. بنابراین اگر استراتژی درستی نداشته باشید، مطمئناً پول زیادی برای تاکتیکهای بازاریابی هدر خواهید داد. برای رسیدن به یک هدف برتر، میتوانید از هر تعداد استراتژی که نیاز دارید استفاده کنید؛ در واقع بیشتر اوقات برای اینکه به یک هدف بزرگ دست پیدا کنید به بیش از یک استراتژی نیاز دارید و هر استراتژی هم، تاکتیکهای خاص خود را دارد. بسیاری از شرکتها، تاکتیکهای بازاریابی خود را با فعالیتهایی مانند بازاریابی شبکههای اجتماعی، بازاریابی ایمیلی، سئو، تبلیغات کلیکی و … آغاز میکنند اما در واقع این یک اشتباه بزرگ است، زیرا هنگامیکه شما استراتژی بازاریابی نداشته باشید و کار خود را با تاکتیک شروع کنید، تاکتیکها برای شما سودی نخواهند داشت (مثل شروع ساختن خانه بدون داشته نقشههای معماری؛، بنابراین برای اینکه بیشترین تأثیر بازاریابی خود را دریافت کنید بهتر است از استراتژی شروع کنید و سپس به سمت تاکتیکها حرکت کنید، زیرا استراتژی باعث رشد بازاریابی شما میشود و نادیده گرفتن آن، تنها به ضرر شماست.